چرا احزاب روژهلاتی باید گفتمان پژاک را قبول نمایند؟
خاورمیانه هماکنون در بحرانیترین شرایط خود در طول یک قرن گذشته بهسر میبرد. از طرفی موقعیت جمهوری اسلامی بهعنوان کشوری که بخش شرقی کردستان را اشغال نموده، بیشترین تنشها با غرب را پیدا نموده و این احتمال وجود دارد که حتی در آیندهای نزدیک با فروپاشی این نظام مواجه شویم. احتمال "تحریم سپاه پاسداران از طرف ایالاتمتحده" را میتوان از نشانههایی دانست که در ارتباط مستقیم با سرنوشت این رژیم میباشد. از طرف دیگر جغرافیای کردستان و آرایش نیروها در آن، موقعیتی کمنظیر و تاریخی را برای خلق کرد در هر چهار بخش کردستان فراهم آورده است؛ بهطوریکه در صورت "اتحاد نیروهای سیاسی کرد"، میتوان شاهد آغاز دوران باشکوه کردها در سده ۲۱ بود. اما آنچه که در این بین اهمیت دارد، لزوم متحد شدن قدرت سیاسی و نظامی کردها در این برهه حساس و تاریخی میباشد؛ و در غیر اینصورت نه خلق کرد و نه احزاب سیاسی هرگز نخواهند توانست ثمره چندین دهه مبارزات خود را مشاهده نمایند.
حزب حیات آزاد کردستان "پژاک"، اگرچه از بدو تأسیس همواره بر اتحاد نیروهای سیاسی روژهلات کردستان برای مبارزهای منسجم و فراگیر در برابر جمهوری اسلامی تأکید کرده، اما با برگزاری کنگره پنجم، این حزب تلاشهای خود را برای اتحاد احزاب روژهلات و ایجاد جبههای منسجم برای احقاق حقوق خلق کرد در این بخش از کردستان را بیشتر نموده است؛ جد پژاک برای اتحاد احزاب سیاسی در این بخش از کردستان پس از کنگره پنجم بهحدیست که این حزب در مدت کوتاهی پس از کنگره، سلسله دیدارهای خود را بهمنظور متحد نمودن تمامی احزاب شروع کرد؛ بهطوریکه میتوان این عمل را "فصل نوینی از مبارزات سیاسی پژاک" عنوان کرد. اما با این وجود این سوال به ذهن متبادر میشود که علت اساسی پیشنهاد پژاک به احزاب سیاسی روژهلات کردستان چیست و مهمتر اینکه "چه لزومی دارد که احزاب سیاسی روژهلات کردستان، گفتمان پژاک را قبول نمایند". این حزب علیرغم امتیازات زیادی که در روژهلات کردستان دارد، اگرچه روزبهروز قدرتمندتر میشود و حتی میتواند به تنهایی به ایجاد سیستم و حکومت مردمی در روژهلات دست بزند، اما همچنان بر اتحاد نیروهایس سیاسی اصرار میورزد. در این نوشتار به دلایل این امر بهصورت موردی اشاره خواهد شد.
۱. پژاک هماکنون بهعنوان قدرتمندترین حزب در میان احزاب روژهلات کردستان میباشد. این حزب از بدو تأسیس مبارزات گریلایی را بهعنوان راهکاری برای ترغیب و وادار نمودن حاکمیت انکارگرای جمهوری اسلامی بکار گرفته است. برخلاف بسیاری از احزاب که در یکی دو دهه گذشته روند مبارزات مسلحانه خود را بهکلی کنار گذاشتند، این حزب همچنان بر مواضع و خط مشی خود اصرار میورزد. از طرفی این حزب دارای موقعیتی استراتژیک در جغرافیای منطقه میباشد و همین امر، موقعیت این حزب را در صورت مساعد بودن اوضاع برای مداخله در روژهلات افزایش میدهد.
۲. گزینه دوم را میتوان به گفتمانی مربوط دانست که پژاک در پی آنست. سیستم "خودمدیریتی دمکراتیک و آزاد" که پژاک برای کردها در روژهلات میخواهد را میتوان هماکنون در روژاوای کردستان نیز مشاهده نمود. تجربه بهخوبی نشان داد فلسفهای که پژاک و پ.ی.د (حزب اتحاد دمکراتیک) بدان معتقدند، چگونه میتواند خلقهای هر بخش از کردستان را سازماندهی و آنها را برای مطالبات آزادیخواهانهشان ترغیب نماید. در واقع میتوان گفت پژاک بهعنوان تنها حزب در روژهلات کردستان است که دارای آلترناتیوی منسجم و تعریف شده برای آینده روژهلات کردستان میباشد. امتیاز مثبت پژاک در این مورد را میتوان "حرکت این حزب به موازات خواستههای خود خلق در روژهلات کردستان" مربوط دانست. آنچه هماکنون برای خلق روژهلات کردستان به مانند هر خلق دیگری در اولویت قرار دارد، تضمین آینده و رسیدن به شیوهای از دمکراسیست که به مانند نمونه باشور کردستان منحرف نشود. رویکرد "دمکراسی مستقیم" و تلاش برای تحویل قدرت به صاحبان اصلی آن یعنی "مردم"، بهصورت کاملاً منطقی هرچه بیشتر این حزب را قدرتمندتر از سایر احزاب میگرداند. آنچه که در روژاوا اتفاق افتاد و گسیل خلق کرد به سوی نیروهایی ی.پ.گ/ی.پ.ژ دقیقاً میتواند در کوتاهترین مدت از سوی پژاک در رژهلات کردستان نهادینه شده و این حزب با بسیج میلیونها نفر در روژهلات کردستان ـ از ایلام تا ماکوـ ، بهعنوان قدرتمندترین حزب در آینده روژهلات کردستان ایفای نقش نماید.
۳. اتحاد کردهای هر چهار بخش کردستان شاید آرزو و آرمانی باشد که در دل و جان هر انسانی کردی در هر کجای این چهار بخش وجود دارد. به دلایل بسیاری از جمله مداخلات نیروهای فرامنطقهای و منافع آنها در خاورمیانه، شاید هماکنون شانسی برای تشکیل کشور مستقلی متشکل از هر چهار بخش کردستان وجود نداشته باشد. اما با رویکردی که پژاک بهعنوان جبهه شرقی جنبش آپویی در پیش گرفته، این حزب در روژهلات کردستان بهعنوان تنها حزبی نمود پیدا میکند که میتواند کردهای هر چهار بخش را "بهصورت یک اتحاد کنفدرال" ـ مانند کشور سوییس ـ گرد هم آورد. اگرچه این حزب به مانند سایر احزاب و سازمانهای جنبش آپویی در بخشهای دیگر کردستان (پ.ک.ک- پ.ی.د و جنبش آزادی) به مدل دولتـ ملت معتقد نمیباشد، اما اتحاد کردهای تمام بخشهای کردستان، درست به مانند دغدغه خلق کرد، از دغدغههای این حزب است. رویکردهایی مانند تشکیل کشور مستقل کردستان که مسعود بارزانی رییس حزب دمکرات کردستان عراق ظاهراً بر آن اصرار میورزد!، بهمعنای استقلال کردستان نیست، بلکه همانطور که مشاهده میشود این طرح نه تنها بخشهای دیگر کردستان را در بر نمیگیرد، بلکه حتی بیش از نیمی از خاک باشور کردستان ـ شامل شهرهای ماده ۱۴۰ و نیز دیگر شهرهای جنوبیترـ را شامل نمیشود. بههمین دلیل تشکیل چنین ستاتویی بهطور مستقیم ضربهای جبرانناپذیر بر پیکره آرمان "اتحاد کردهای هر چهار بخش کردستان" میباشد و میتواند بهنوعی تکرار پیمان سایکسپیکو پس از یک قرن باشد. رویکردهایی دیگر مانند آنچه حزب دمکرات کردستان بانام "شرق محوری" (روژههڵات تهوهری) ارائه نمود، نیز میتواند بهمانند طرح مسعود بارزانی، در این برهه تاریخی همین خطر را برای خلق کرد ایجاد نماید. بههمین دلیل اتحادی که پژاک در پی آنست، میتواند هم کردها را در درون روژهلات و هم در بخشهای دیگر متحد نماید.
۴. پژاک به هیچوجه رقیب احزاب روژهلاتی نیست. بدین معنی که اگر حتی این حزب بخواهد نیز نمیتواند به رقیب این احزاب تبدیل شود. حزب حیات آزاد کردستان حزبیست که بر مبنای یک "فلسفه و ایدئولوژی" مبارزات خود را ادامه میدهد و در حقیقت در پی ایجاد یک گفتمان بهنام "دمکراسی مستقیم در کردستان و ایران" میباشد. دغدغه اصلی این حزب، نه رقابت با سایر احزاب، بلکه "تحویل دادن قدرت به خود خلق" میباشد. طبیعتاً این حزب میتواند به شیوه آنچه که هماکنون در ساحت تحزب خاورمیانه و جهان نیز مرسوم است، مراودات خود با سایر احزاب را حفظ کند. در فلسفه آپویی که پژاک بدان معتقد است، "دولت و دمکراسی" میتوانند حتی تا صدها سال نیز بهصورت مسالمتآمیز با یکدیگر بهسر ببرند". بههمین دلیل آنچه که پژاک در پی آنست ـ یعنی دمکراسی مستقیم و تشکیل شوراهای خلقی ـ نمیتواند خللی در برنامههای سیاسی هیچ حزبی وارد آورد؛ احزاب ـ با گرایش دولتی ـ همچنان میتوانند فعالیتهای سیاسی-دولتی خود را در درون روژهلات کردستان، در درون ایران و یا در درون مرزهای سیاسی هر چهار بخش کردستان ادامه دهند.
۵. برخلاف آنچه که احزاب روژهلات کردستان در تاریخ مبارزاتی از خود به نمایش گذاشتهاند، پژاک حزبی متعلق به یک منطقه خاص ـ مانند منطقه موکریان و اردلان ـ و یا یک حزب با گرایش یک مذهب خاص نیست. آنچه از ابتدای امر برای پژاک مهم بوده، مخاطب قرار دادن تمامی کردها اعم از شیعه، سنی، یارسان، کلهر، لک، سوران، کرمانج، هورامی و ... بوده است. این حزب از ابتدای مبارزات خود تمامی تلاشهای مبارزاتی خود را در تمامی مناطق کردستان بکار گرفته و هماکنون غیر از مناطق سوراننشین، دارای پایگاههای عظیم مردمیای در سایر مناطق روژهلات کردستان دارد. پژاک در مناطقی مانند مناطق کرمانجنشین (اورمیه) و کلهرنشین (ایلام و کرماشان) دارای قدرت سازماندهی عظیمی میباشد که در جریان حمایت مردمی از کوبانی و خودمدیریتیهای باکور کردستان، این امر را بهخوبی اثبات نمود. و البته کاری که هیچ کدام از احزاب دیگر در تمام مدت چندین دهه مبارزه خود نتوانستند انجام دهند.
۶. پژاک همواره بر دمکراتیزه کردن تمامی ایران تأکید کرده است و دمکراتیزه شدن ایران را بخشی از پروسه آزادی خلق کرد در روژهلات کردستان میپندارد. پس انتظار میرود که این حزب به مانند حزب اتحاد دمکراتیک، در فرصت مناسب به دمکراتیزه نمودن مناطق همجوار خود نیز دست یازد. با توجه به قدرت سازماندهی این حزب و نیز تجربه "ائتلاف ق.س.د"، این حزب نه تنها در روژهلات (از ایلام تا ماکو) بلکه خلقهای دیگر منطقه مانند عرب، ترک، لر، فارس و ... را به دمکراتیزه نمودن محل زندگیشان ترغیب نماید. باتوجه به شناختی که از جنبش آپویی داریم، پذیرش این گفتمان از طریق خلقها و نیز تجربه روژاوا و شمال سوریه، پژاک میتواند در شرایط احتمالی پیش آمده در آینده، نه تنها در روژهلات بلکه در مناطق اطراف نیز گفتمان خلقی خود را اشاعه دهد؛ امری که بهنظر نمیرسد بسیاری از احزاب دیگر روژهلاتی قدرت آن را داشته باشند. نتیجتاً اینکه پایگاه مردمی و گفتمان پژاک بهعنوان تنها حزبی در روژهلات عروج میکند که میتواند حاکمیت جمهوری اسلامی و یا نیروهای مداخلهگر احتمالی را با چالش مواجه گرداند.
۷. اختلافات حزبی، عدم هماهنگی و تجزیه مداوم، معضلیست که بسیاری از احزاب روژهلات کردستان را تاکنون گرفتار نموده و نهایتاً باعث تضعیف تمامی این احزاب شده است. نبود یک ایدئولوژی مشخص و منسجم را میتوان در زمره مهمترین این تجارب تلخ عنوان نمود که در نهایت خطر تجزیه و اختلافات درونی را در تمامی احزاب روژهلات کردستان بوجود آورده است. احزاب روژهلات کردستان به دلیل اختلاف نظرهای درونی، تاکنون انشعاباتی را داشته و همچنان خطر تجزیه شدن آنها را بار دیگر نیز تهدید میکند؛ امری که بدونشک، باعث تضعیف هرچه بیشتر آنها خواهد شد. درعوض تنها حزبی که از بدو تأسیس دارای انسجام و رویکرد مشخص مبارزاتی بوده، حزب حیات آزاد کردستان میباشد. این امر را میتوان مستقیماً در ارتباط با فلسفهای دانست که بدان تمسک میجوید. بهطوریکه نه تنها هیچگونه خطری این حزب را تهدید نمیکند، بلکه برای اتحاد نیروهای سیاسی در روژهلات، نقش پیشاهنگی را بر عهده گرفته و چتری فراگیر بهنام "کودار" را تأسیس میکند؛ امری که نهایتاً انسجام داخلی و قدرتمند شدن پایگاه مردمی آن را در پی داشته است.
۸. همپیمانی استراتژیکی که میان پژاک و پ.ک.ک در زمینه قبول یک ایدئولوژی واحد (کنفدارالیسم دمکراتیک) وجود دارد، بهبهترین وجه میتواند این حزب را در رسیدن به اهداف سیاسیاش کمک نماید. قدرت سیاسی، نظامی و ایدئولوژیک پ.ک.ک بر هیچ کسی پوشیده نیست. این حزب علیرغم تمامی حملات و تحریمهایی که از طرف قدرتهای جهانی و منطقهای بر روی آن وجود دارد، همواره از ابتدای ظهور بهعنوان قدرتمندترین سازمان کردستانی قد علم نموده است. تجربه روژاوا نشان داد که همپیمانی ایدئولوژیک با پ.ک.ک چگونه میتواند کردها را در هر بخش با موفقیتهای سیاسی و ژئوپولیتیک مواجه گرداند. متأسفانه برخی از احزاب روژهلات کردستان نه تنها در این مدت از این پتانسیل بهره نبردهاند، بلکه با بهانه قرار دادن همپیمانی ایدئولوژیک پژاک و پ.ک.ک، سعی داشتهاند تا این همپیمانی را بهعنوان همکاری نظامی و سیاسی تقلیل دهند. شاید بتوان یکی از بزرگترین اشتباهاتی که احزاب روژهلات کردستان دچار آن شدهاند را استفاده ننمودن از پتانسیل عظیم سیاسی و نظامی پ.ک.ک نام برد. بهطور نمونه اگر احزاب روژهلات کردستان به فراخوان پ.ک.ک برای اتحاد و تشکیل کنگره ملی مبادرت ورزند، میتوانند به قدرت مبارزاتیای در مقابل جمهوری اسلامی دست یابند که تاکنون در تاریخ مبارزاتی این احزاب مشاهده نشده باشد.
۹. قدرت سازماندهی و بسیج نیروهای مردمی را میتوان از عواملی دانست که بهصورت مستقیم در رویکرد قدرتهای غربی در منطقه دخیل دانست. تجربه ی.پ.گ/ی.پ.ژ و نیز نیروهای سوریه دمکراتیک (ق.س.د) ائتلاف بینالمللی مبارزه بر علیه داعش و در رأس آن ایالاتمتحده را برآن داشت تا از همپیمان خود در منطقه و عضو ناتو ـ یعنی ترکیه ـ چشمپوشی نموده و نیروهای جبهه آپویی را بهعنوان مخاطب خود در مبارزه بر علیه داعش قبول نماید. ایالاتمتحده علیرغم اشراف بر این نکته که "پرنسیب خط سوم جبهه آپویی در تضاد ایدئولوژیک با نظام سرمایهداریست"، اما بهعلت داشتن پایگاه مردمی این جبهه، قدرت سازماندهی و توان رزمی این نیروها، آنها را علیرغم میل باطنی در کنار خود قبول نمود. بهطور کلی دستکم در تاریخ معاصر کرد، این نیروها برای اولینبار توانستند بدون اینکه مورد استفاده ابزاری قرار گیرند، به اصلیترین بازیگر منطقه تبدیل شوند. با توجه به قدرت سازماندهی ایدئولوژی آپویی، پژاک میتواند "به دلایل بسیاری" نقش اصلی را در معادلات آینده سیاسی و نظامی روژهلات بازی نماید. مطمئناً با توجه به سیاست "رئال پولیتیک مصلحتی"ای که از غرب و ایالاتمتحده سراغ داریم، این نیروها پژاک را با تمام اختلافات ایدئولوژیکی که با آن دارند، بهعنوان همپیمان خود قبول خواهند نمود. این امر در ارتباط مستقیم با تجربه سازماندهی جنبش آپویی در روژاوا و باکور کردستان میباشد.
۱۰. موردی که شاید بیش از دیگر موارد دارای اهمیت باشد، مسئله "وجود و چگونگی ایفای نقش نیروی نظامی" در آینده روژهلات کردستان میباشد. خلق کرد و مخصوصاً خلق روژهلات کردستان بهخوبی از تجربه تلخ باشور کردستان و وجود همزمان دو نیروی نظامی آگاهی دارند. شاید بتوان تداوم بحران سیاسی ـ اقتصادی باشور کردستان را در ارتباط مستقیم با موجودیت همزمان نیروی نظامی حزب دمکرات کردستان و اتحادیه میهنی کردستان دانست؛ امری که بهنظر نمیرسد خلق کرد در روژهلات کردستان بههیچوجه تمایلی برای تکرار آن داشته باشد. واضح است که تجربه باشور کردستان هیچگاه در روژهلات کردستان تکرار نخواهد شد؛ نه پژاک و نه خلق کرد در این بخش از کردستان هرگز اجازه تکرار این تجربه تلخ را نخواهند داد. هر حزب دیگری که واقعاً منافع خلق کرد را بر منافع حزبی ترجیح دهد نیز، هرگز با تکرار این تجربه موافق نخواهد بود. بههمین دلیل احزاب روژهلات از هماکنون باید راهکاری را برای چگونگی آرایش نیروهای نظامی در آینده روژهلات و نیز نحوه شرکت در ایجاد نظم روژهلات کردستان تعیین کنند. و این مهم اجرایی نخواهد شد مگر با اتحاد و همبستگی هماکنون تمامی احزاب سیاسی.
کلام آخر: حزب حیات آزاد کردستان اگرچه به دلاایلی که ذکر آنها رفت به تنهایی قادر خواهد بود که قدرت سیاسی ـ نظامی را در آینده روژهلات بدست گیرد، اما همانطور که در رویکرد اخیر این حزب نیز مشاهده کردهایم، در تلاش است تا تمامی احزاب را در گفتمان خود و آینده سیاسی روژهلات کردستان سهیم نماید. در واقع برای اولینبار در تاریخ تحزب روژهلات کردستان است که مشاهده میشود یک حزب که اتفاقاً دارای بیشترین امتیازات نیز میباشد، چنین پیشنهادی را ارائه میدهد. آنچه که پژاک را به در پیش گرفتن چنین سیاستی ترغیب نموده را میتوان به سه دلیل عمده مربوط دانست: اول اینکه پژاک به پلورالیسم سیاسی (تکثر حزبی) در روژهلات کردستان باور دارد و فکر میکند که تکثر نیروهای دمکراتیک حزبی در یک ستاتو میتواند به روند دمکراتیزاسیون جامعه کمک کند. دوم اینکه دغدغه اصلی این حزب، نه کمشکش سیاسی و اقتدار، بلکه چگونگی رساندن قدرت به دست صاحبان اصلیاش یعنی خلق میباشد و در این راه هیچ حزبی را رقیب خود نمیداند. و سوم: با توجه به شرایط متغییر خاورمیانه و ایران، این حزب درصدد است تا مشکلات و اختلافات حزبی را هماکنون چارهیابی نماید تا خلق کرد در روژهلات کردستان به مانند تجربههای جنگ داخلی احزاب کرد، به هیچوجه ضررمند نشود.
آنچه که خلق کرد در روژهلات و سایر بخشهای کردستان بدان احتیاج دارد، اتحاد و همبستگی نیروها و احزاب سیاسیست. درصورت همگام شدن احزاب روژهلات کردستان با گفتمان پژاک، سود این همپیمانی نه تنها عاید خود احزاب روژهلات، بلکه عاید خلق کرد در این بخش و سایر بخشهای کردستان خواهد شد. فراموش نکنیم که اتحاد احزاب روژهلات و تشکیل جبههای متحد برای مبارزه، هم باعث قدرتمندتر شدن تمامی احزاب و مبارزاتشان خواهد شد و هم شروع تاریخیای خواهد بود برای تشکیل "کنگره ملی کرد".